به گزارش قدس انلاین، دست یابی به این اهداف والا، نیازمند توجه جدی به خانواده می باشد. در حقیقت خانواده یعنی گروهی، متشکل از افرادی که در ارتباط متقابلند. خانواده به عنوان اوّلین کانونی که فرد در آن قرار می گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اوّلین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیط ها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.با این حال تـردیـدی نـیست که ازدواج و میل به زناشویی زن ومرد از غرایز اولیه نوع بشر است و هر انسانی به صـورت طبیعی علاقه مند به ازدواج است. اما در سال های اخیر برپایی مراسم ازدواج به طور غیرعادی تغییر کرده و از مراسم جشن ساده ای که برای شروع یک زندگی، به مراسم های بسیار مجلل و پر زرق و برق و با نیت چشم و هم چشمی تبدیل شده است. از این رو می توان از هزینه های غیرضروری این مراسم کاسته و با شرایط بسیار مناسب به صورتی که به جوانان و خانواده های آنها به واسطه هزینه های آن فشاری وارد نشود زندگی مشترک را شروع کرد. بر این اساس یکی از اموری که امروزه تبدیل به معضلی فراگیر در سطح جامعه شده است، بالا رفتن سن ازدواج بنا به دلایل گوناگون می باشد، رهبر معظم انقلاب در موارد مختلفی از جمله به هنگام خواندن عقد ازدواج جوانان نکات و توصیه های ارزشمندی را مطرح می کنند. ایشان می فرمایند: زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید. اصلاً ما برای این به دنیا آمدهایم. ما در حالی وارد دنیا می شویم که از خود اختیاری نداریم. کودکیم و تحت تأثیر هستیم، اما تدریجاً عقل ما رشد می کند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا میکنیم. این جا آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلو برود. اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج میشود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از این جا زندگی حقیقی آغاز میشود.
مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا میکند، یکی از نعمت ها و اسرار الهی و یکی از پدیدههای اجتنابناپذیر زندگی بشری است. میشد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمیکند خود را از این ارزش محروم نموده است.
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در در زمرهی واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان میفهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثهی ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است.
در این راستا خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمیآید، مخصوصاً آنهایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش میآید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همهی عمر را به تنهایی میگذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکرهی انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعهی پیکرهی جامعه باشد نه فرد تنها.
روایت معروفی داریم که پیامبر (ص) فرمودهاند: نکاح سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسان ها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرمودهاند سنت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده در این مکاتب اجتماعی و فلسفههای رایج اجتماعی و سیاست های معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آمادهاند ازدواج نمایند.
نکاح، علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب میکند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر (ص) و اطاعت امر ایشان به این امر اقدام نماید.
ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر اکرم به عنوان سنت خودشان تعبیر میکنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسئله تأکید ویژهای شده. چرا؟ به خاطر اهمیت این مسئله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیت های بعدی. پیامبر اکرم اصرار داشتند جوان ها زود ازدواج کنند – چه دخترها و چه پسرها – البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعهی خودمان این را رواج دهیم. جوان ها در سنین مناسب، وقتی از دوران جوانی خارج نشدهاند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این بر خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال میکنند ازدواج های دوران جوانی، ازدواج های زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواج های بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانوادهای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.
فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعهی خانواده، یکی از فرصت های مهم زندگی است. برای زن و مرد – هر دو – این یک وسیلهی آرامش و آسایش روحی و وسیلهی دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیلهی تسلّی، وسیلهی پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسألهی تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشی های بزرگ زندگی است.پس میبینید از هر دو طرف که انسان نگاه میکند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیدهی بسیار مفید است. البته مهمترین فایدهی ازدواج، تشکیل خانواده است و بقیهی مسائل، فرعی و درجهی دو و یا پشتوانهی این مسئله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، اینها همه درجه دو است، درجهی اول همان تشکیل خانواده است. بنای نسل بشری به ازدواج است. انتقال تمدن ها و فرهنگ ها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع – چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر – به ازدواج است.
منبع:
*بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های عقد مورخه ۱۸/ ۱۱/ ۱۳۸۰؛ ۶/ ۱۰/ ۱۳۷۲؛ ۱۱/ ۱۲/ ۱۳۷۷؛ ۲۰/ ۱۱/ ۱۳۷۵؛ ۲۸/ ۶/ ۱۳۷۹؛ ۹/ ۱۱/ ۱۳۷۶؛ ۲۴/ ۹/ ۱۳۷۹؛ ۲۳/ ۱۲/ ۱۳۷۹؛ ۹/ ۱۲/ ۱۳۸۰.
نظر شما